به نظر من شادی مانند ترس، خشم، محبت، نفرت، حسد، اندوه و غم برای انسان بودن لازم است. ایرانیان از دیرباز مردمانی شاد بودهاند و همیشه میتوانستند با کمترین امکانات بهانهای برای با هم بودن و شادی دستهجمعی فراهم کنند و روزهای بخصوصی از سال را با یکدیگر جشن بگیرند. هرکدام از فصلهای سال جشنها و گردهمایی خاص خود را داشته است. در فصل تابستان نیز جشن و گردهماییهایی متداول بوده که تنها در حال حاضر تعدادی از آنها در مناطقی از ایران برگزار میشود که به پدیدهای طبیعی یا روز خاصی در هفته وابسته است. از این جشنها میتوانم به جشن تیرگان، جشن خامخواری، جشن امردادگان، جشن چله تابستان، جشن میانه تابستان، جشن آشام، جشن فغذیه، جشن شهریورگان، جشن خزان، جشن خرمن، جشن انار، جشن انگور، جشن پایان فصل تابستان و همچنین جشنهای بسیار دیگری که با جمعآوری محصولات کشاورزی، دامی یا پدیدههای کیهانی و طبیعی پیوند داشته است. در ادامه میخواهم به برخی از جشنهای ایرانیان باستان در فصل تابستان اشاره کنم.
«جشن تیرگان» که در سیزدهم تیر برگزار میشود از بزرگترین جشنهای ایرانیان باستان است. این جشن در ستایش و گرامیداشت «تیشتر یا تیر»؛ ستاره بارانآور در باورهای مردمی و درخشانترین ستاره آسمان که در نیمه دوم سال همزمان با افزایش بارندگیها در آسمان سرِ شب قابل رویت است، برپا میشود. جشن تیرگان معمولا در کنار آبها، همراه با مراسمی وابسته با آب و آبپاشی به همراه آرزوی بارش باران در سالِ پیشِ رو همراه بوده و مانند دیگر جشنهایی که با آب برگزار میشود با نام عمومی «آبریزگان»، «آب پاشان» یا «سرشوران» نیز از آن یاد میکنند. ارمنیان ایرانی نیز در روز سیزدهم ژانویه، آئینهایی را برگزار میکنند که برگرفته و ادامه جشن تیرگان به شمار میرود.
ایرانیان باستان در پانزدهم تیر ماه، «جشن خامخواری» برگزار میکردند و در آن روز از خوراک حیوانی و پختنیها دوری میکردند.
«اَمرداد» هفتمین و آخرین اَمشاسپند (ایزد) دین زرتشت است. خرداد و اَمرداد، در جهان مینوی اَمشاسپندان «کمال» و «دوام» و در جهان خاکی پرستاران آب و گیاه هستند. واژه اَمرداد که در زبان اوستایی به آن
آن «اَمِرتات» گفته میشود، از سه بخش درست شده است: «اَ + مِر + تات». بخش اول پسوند نفی است، بخش دو به معنای مرگ و بخش سوم پسوند تات به معنای «کاملی»، «رسایی» و «سالمی» است. بنابراین اَمِرتات به معنای بیمرگی، نامیرایی و جاودانگی است. این نام در کتاب اوستا، صفتی برای اهورامزدا است که مظهر زوال ناپذیری و پایندگی این خدا است. در دوران باستان و عصر ساسانی، روز هفتم ماه مرداد یا امرداد، جشنی به نام «جشن امردادگان» برگزار میشده است که در این روز مردم به باغها، مزارع خرم و دلنشین دور از محوطه شهر میرفتند و پس از نیایش به درگاه اهورامزدا، طی مراسمی این جشن را با شادی و سرور در هوای صاف و سالم و در دامن طبیعت برگزار میکردند. جشن امردادگان امروزه به غلط تحت نام «مردادگان» میان مردم رایج است. زیرا «مرداد» به معنی نیستی و مرگ است اما وقتیکه حرف الف در اول آن گذاشته شود، آن را نفی میکند و به معنای بیمرگی و جاودانگی تغییر معنی میدهد.
ایرانیان باستان دهمین روز از ماه مرداد که چهلمین روز از فصل تابستان یا طولانیترین روز سال به شمار میرود را جشن میگرفتند و آن را «جشن چله تابستان» یا «چله تموز» مینامیدند. این جشن باستانی امروزه در بیشتر نقاط ایران فراموش شده و تنها در جنوب خراسان، هنوز آن را گرامی میدارند؛ اما نه به اندازه اهمیتی که به «شب چله زمستان» یا «یلدا» میدهند. در تقویم محلی شهر بیرجند، «چله بزرگ» فصل تابستان از اول تیرماه شروع میشود و تا دهم مرداد ماه ادامه مییابد و «چله خُرد» آن از دهم مرداد شروع و تا سیام این ماه ادامه پیدا میکند.
«جشن میانه فصل تابستان» که «میدیوشِم» نام دارد، در پانزدهم مرداد ماه برگزار میشود. در این روز مردم به شادی، شادمانی، همدلی، همسخنی و به آموزشهای نیک میپرداختند. سوئدیها نیز جشنی مانند همین جشن میانه تابستان دارند که دقیقا دو روز پس از جشن ما برگزار میشود.
در هجدهم مرداد ماه، ایرانیان باستان جشنی به نام «آشام» برگزار میکردند که در آن نوشیدنیهای گوناگونی را میآشامیدند.
«جشن فغذیه یا فغزیه» در روز نخست شهریور ماه در خوارزم باستان به مناسبت خنک شدن هوا برگزار میشده است. امروزه صورت اصلی و شکل تلفظ نام این جشن، جزئیات و نحوه برگزاری آن مشخص نیست.
واژه «شهریور» در کتاب اوستا، «خشتره وئیره» (Khashtra Vairya) نامیده میشود. جزء اول این کلمه یعنی «خشتره»، به معنای قدرت و حکومت کشور است و کلمات شهر و شهریار از این واژه گرفته شدهاند. جزء دوم یعنی «وئیره»، به معنی آرزو است. ترکیب این دو در کنار هم به معنای حکومت آرزو یا کشور خواسته شده است. «خشتره وئیره» میان اَمشاسپندان در جهان مینوی مظهر قدرت و نیرو و در جهان خاکی پاسبان فلزات است. ایرانیان در دوران باستان این جشن را چهارم شهریور برگزار میکردند و نظیر دیگر جشنها این جشن را با سپاس و نیایش به درگاه اهورامزدا آغاز میکردند. در این روز در بیشتر خانهها میهمانی با خوراکهای گوناگون و ویژه برپا میشد و به مناسبت تغییر هوا، مردم شب هنگام در بام خانههایشان نیز آتش میافروختند. متاسفانه امروزه بقایای این جشن میان زرتشتیان فراموش شده و تنها برخی از خانوادههای قدیمی استان کرمان به طور محدودی این جشن را برگزار میکنند.
«جشن خزان» یکی از جشنهای مهم و کهن بوده که در روز هشتم شهریور ماه برگزار میشده است. این جشن با سوارکاری، چراغانی، آذین خانهها و آتشفروزی بر بامها همراه بوده است. «جیمز موریه»، دیپلمات و نویسنده بریتانیایی در سفرنامهاش، میگوید که این جشن هنوز در شهر دماوند برگزار میشود.
«جشن خرمن» یا «علم واچینی»، جشنی است که در استان گیلان و در یکی از جمعههای پایان تابستان برپا میشود. این جشن در واقع به مناسبت پایان درو محصول و سال زراعی برگزار میشود.
در اواخر تابستان در سی و یک شهریور ماه در بخش طارم استان قزوین در روستاهای انبوده و رودبار الموت، جشنی به نام «جشن انار» برگزار میشود که معمولا با نواختن ساز، سورنا، دهل و دایره همراه است. این جشن پیش از چیدن انار از انارستانها برگزار میشود و مردم چیدن انار پیش از برگزاری این جشن را ناشایست میدانند.
در اواخر تابستان در روز سی و یکم شهریور ماه جشنی در استان آذربایجان غربی به نام «جشن انگور» یا «جشن شاندر» برگزار میشود. در این جشن با شادی و بازیهای گروهی، هرکس بهترین انگورهای تاکستان خود را برای انتخاب بهترینها به مسابقه میگذارد.
در سی و یکم شهریور، ایرانیان باستان جشنی به مناسبت پایان تابستان به نام «پَتیه شَهیم» که به معنای پایان تابستان است برگزار میکردند.
اگر در شهر شما هم هنوز جشنهایی در فصل تابستان برگزار میشود حتما برای ما بگویید.
شما هم می توانید در مورد این مطلب نظر بدهید.
برای ثبت نظرات، نقد و بررسی شما لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.